اسفند تموم شد 0000 پیش به سوی بهار
نفس مامان !
چقدر تو این روزها شلوغ شدی. همه ی انرژی ام رو تموم میکنی و بازم شارژی ! هر روز یه کار تازه یاد میگیری و با چه جدیتی انجامش میدی . دو هفته با پاهات درگیر بودی تا اینکه بالاخره تونستی شست پا تو بخوری ! چقدر حال میکردی قربونت برم ! دو سه روزه ، آب دهنت رو فوت میکنی و کلی ذوق میکنی . رو زمین که میذارمت ، فوری غلت میزنی یا جورابت رو میکشی ، میبری تو دهنت ! از همه چی خیلی زود خسته میشی و یه سرگرمی تازه میخوای . جالبه هر بار که منو میبینی ، با همه ی وجود بال بال میزنی و ذوق میکنی ، منم دلم نمیاد بغلت نکنم . کلا یه نفر رو میخوای که فول تایم باهات بازی کنه . البته اصلا شاکی نیستم ، بلکه خدا رو شاکرم که یه همچین لطف بزرگی به ما کرده و تو رو بهمون هدیه داده. خدایا ازت ممنونیم .
خب دیگه بریم سراغ عکس های اسفند ماه آقا پارسا
تریپ زمستونی . این کلاه رو مامانی واسم بافته . میسی مامانی
من تو روروک الان یهویی !
به به ! چقد خوشمزه اس !
پارسا کوچولو و آینه.....
سکانس اول !
واااااااای این دیگه کیه؟؟؟؟
سکانس دوم ...
مامانی این بچه ی خوشگل کیه؟؟؟
سکانس سوم...
خاله جون ، ولم کن میخوام با این بچه دوست بشم دیگه
مامانی ، مزاحم نشو با کامپیوتر کار دارم...
یه خیاز بهم دادن ، فوری هم عکس گرفتن . آدم باید بره یواشکی میوه بخوره ...
سبزی پاک کردن آقا پارسا
سکانس اول
این همه سبزی رو ، من باید پاک کنممممممممممم؟؟؟؟؟؟؟
سکانس دوم
مامانی ، سبزی رو ولش کن. تا خاله جون نیومده ، بذار حساب گوشی شو برسم!
و بازم یه عکس دلبری
راستی پیشاپیش و پساپیش عید همتون مبارک