دنیا از یه زاویه دیگه
همش میگن نوع نگاه تون رو عوض کنین. من هم دارم سعی ام رو میکنم ...
نویسنده :
مامانی
13:57
عرض اندام
بازوها رو دارین دیگه، حواستون جمع باشه خلاصه از ما گفتن ...
نویسنده :
مامانی
13:54
ماساژ بعد حموم
به به . حالم جا اومد خلاصه زورم به هیچ کس نرسید و منو بردن حموم. ولی خدایی خیلی حال داد. چیز خوبیه این حموم هااااا دست مادرجون و خاله مهسا درد نکنه . بعد از نه ماه یه حموم حسابی خیلی چسبید ...
نویسنده :
مامانی
13:42
بدون عنوان
بالاخره این خانم دکتر مرخص کرد. اینجا تازه رسیدم خونه. خسته شدم خوابم میاد ولی همه اینجا میخوان منو حموم کنن. این چه وضعیه اخه، خوب الان خوابم نمیبینین ...
نویسنده :
مامانی
13:39
اولین عکس پارسا خان ما
این عکس در بیمارستان گرفته شده. اولین عکس پارسا کوچولو در اولین ساعت تولد ...
نویسنده :
مامانی
8:28
تولد اقا پارسای ما
پارسا کوچولوی ما در روز دوشنبه چهاردهم مهر ماه ۱۳۹۳ مصادف با ۱۱ ذیحجه ۱۴۳۵ هجری قمری مقارن با ۶ اکتبر ۲۰۱۴ میلادی ساعت ۲۰:۳۰ در بیمارستان شمس تبریز توسط خانم دکتر تقوی متولد شد.البته ما روز پنجشنبه منتظرش بودیم ولی اقا پارسا ما رو غافلگیر کرد و سه روز زودتر به دنیا اومد تا بیشتر از این انتظار نکشیم.به دلیل این عجله و ذوق زدگی اپدیت وبلاگ اقا پارسا به تاخیر افتاد ولی از این به بعد مرتب اپدیت میشه.
نویسنده :
مامانی
15:02
اول دفتر...
این اولین پست من تو وبلاگ آقا پارسا هست. حرف واسه گفتن زیاده ولی میخوام اولین نوشته ام تشکر و قدردانی باشه. تو این چند ماه ، شگفت انگیزترین معجزه ی خداوند رو تو وجودم حس کردم. زندگی یه انسان دیگه در درون من. هر بار که بهش فکر کردم ، بیشتر و بیشتر ، به عجز خودم و قدرت بی مثال پروردگارم پی بردم. خدای مهربون ، ما رو قابل دیده بود و زندگی یکی ازفرشته هاشو به ما سپرده بود. البته که تو این مسیر اولین و آخرین پناه و کمک و امیدم ، لطف و رحمت بینهایت پروردگارم بود ولی کسانی که درکنارم بودن هم ، خیلی زخمت کشیدن و اذیت شدن. حداقل یه تشکر خشک وخالی ، بهشون بدهکارم. اول میخوام از همسرم تشکر کنم که در تمام این مدت ، خیلی مراقبم بود. همه ی حواسش به ما ...
نویسنده :
مامانی
17:53